از حالات روانی مانند، خشم، تنفر، شادی، عشق، اندوه، آرزو، ترس ،حسادت ،غافلگیری ،شرم و غرور … به عنوان احساسات نام برده می شود . احساسات نشانه وضعیت روانی فرد می باشد. بیان احساسات سبب ارتباط انسان ها با یکدیگر می شود و احساساتی مانند خنده ،شادی ،ترس در تمام نقاط جهان حالت بیان مشخصی دارد.احساسات، در اثر فرایند های بسیار پیچیده که در قسمتی از دستگاه عصبی به نام “آمیگدال” اتفاق می افتد بوجود می آیند این قسمت اطلاعات وارد شده را تجزیه و تحلیل کرده وسبب بروز احساسات می شود.
احساسات، سبب تغییرات روانی در مغز می شوند و سپس به صورت واکنشهای ارادی دستگاه عصبی نمودار می گردند. مانند افزایش در ضربان قلب ، که ممکن است در اثر احساس ترس واندوه وحتی برای بیان احساس شادمانی بیش از اندازه در بدن نمودار شود. احساسات می توانند بر روی فکر و رفتار ما تاثیرات مثبت ویا مخربی بگذارند . وجود احساسات منفی در دراز مدت ، سبب کاهش بازدهی روانی فرد و بیماری های روانی می شود.
امروزه تحقیقات نشان می دهد باتوجه به نظریه تکامل چارلز داروین احساسات در جریان تکامل به وجود آمده اند و با هدف مشخصی نیز توسعه یافته اند. دانشمندان در اواخر قرن نوزدهم معتقد بودند که تغییرات روانی ناشی از تاثیر احساسات بر روی مغز توسط خود فرد ثبت و ضبط شده و سپس به صورت احساس و عاطفه در شخص نمودار می گردد. در واقع از این نظریه می توان نتیجه گرفت که عکس العمل های جسمی ما احساسات ما هستند که ما بدین روش آن ها را بیان می نماییم.پس می توانیم بگوییم که احساسات قابل توضیح می باشند.
احساسات بیان گر حالات کلی و عمومی شخص می باشند.احساسات مانند امواج دریا هستند نمی توانیم مانع از آمدنشان بشویم بلکه با مدیریت روانمان می توانیم انتخاب کنیم که بر روی کدامشان سوار شویم.