تربیت کودکان خردسال
سلامت :اگر حرفهای مرا شنیده یا خوانده باشید، میدانید که اغلب میگویم «تربیت کودک، هزار راه دارد اما آن هزار راه مربوط به دوران پس از پنج سالگی است» زیرا پس از این دوره است که میتوان براساس انتظارهای والدین، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خانواده پیشنهاداتی برای آموزش فرزندان ارایه داد. در پنج سال نخست زندگی کودک که دوران طلایی تربیت اوست، خوشبختانه نیازی به آموزشهای جدی نیست و سیر تحولات و رشد کودک طبیعی و پشت سر هم طی میشود، به شرط آنکه مادران به عنوان عهدهدار نقش اصلی تربیت بچهها، این تحولات طبیعی را بشناسند و با اضطراب بیمورد خود سعی نکنند کودک را در این مسیر سریعتر یا کندتر به پیش برانند که در هر صورت این مداخله ناشی از ناآگاهی مضر خواهد بود…
والدین عزیز باید فرصت بدهند نوزاد مراحل رشدش را طی کند و یاد بگیرد چهطور غذا بخورد، ادرار و مدفوع را کنترل کند و لباس بپوشد. دقت کنید اگر کودک متوجه شود مادرش اضطراب دارد، طی هر یک از مراحل را به بحرانی برای خانواده مبدل میکند.
تربیت کودکان خردسال دوره شیر خوارگی:
میدانید که در دوره شیرخوارگی (از تولد تا شش ماهگی) آنچه موجب لذت نوزاد میشود،
- تماس فیزیکی از قبیل در آغوش گرفتن، بوسیدن و ماساژ دادنش است.
- لمس صورت شما
- شنیدن لحن و آهنگ صدای آشنای مادر مایه آرامش اوست
- اگر شما در اضطراب باشید که آیا این گریه کردنش تقصیر من است؟ آیا من مادر خوبی هستم و…، اضطراب خود را به او منتقل خواهید کرد. او در سال اول زندگیاش باید فقط از شما محبت و نوازش دریافت کند تا صفت مهمی به نام اعتماد در او شکل گیرد. اگر تصور کنید مبادا کودک زیر یک سال شما لوس شود و او را به محض نیاز و گریستن در آغوش نگیرید، از او موجودی پیچیده درست میکنید که نه برای خودش مفید خواهد بود و نه برای دیگران. باید به محض گریه کردن و بیان احساس نیازش به شما (با زبان بیزبانی) مطابق میل او رفتار کنید.
- نباید از کودک ده ماهه خود انتظار رعایت انضباط یا حرف شنوی داشته باشید.
- تنها میتوانید او را با گفتن یک «نه» قاطع از انجام برخی کارهای پرخطر برحذر دارید. توضیح هم نیازی نیست چون او درک نمیکند بخاری داغ است یعنی چه ولی لحن صدای شما و هشدارتان را میفهمد.
تربیت کودکان خردسال تا قبل از دو سالگی
تا قبل از دو سالگی فقط با پیامهای غیرکلامی (تغییر حالت چهره، لحن صحبت و حرکات انگشت) پیام خود را به او بفهمانید.
برای سال دوم زندگی به بعد باید آن رابطه تنگاتنگ عاطفی کمی سستتر شود و پدر به رابطه اضافه شود و دوباره جایگاه خود را در خانواده مستحکم کند.
اگر این درآمیختگی عاطفی را پس از هجده ماهگی به مرور نکاهید، به رابطهای بیمارگونه تبدیل خواهد شد.
برای مثال جدایی از مادر برای کودک هفت سالهای که هنوز وابسته به مادر است، با او میخوابد و … غیرقابل تحمل است.
چنین بچهای که مهدکودک یا مدرسه نمیرود، اجازه صحبت به والدین را نمیدهد و در صورت مقاومت مادر، مادر را نیز کتک میزند، حاصل عدم رعایت همین نکته ظریف در دو سالگی است.
پدر را کمکم وارد رابطه کنید و او را مشارکت دهید تا در لباس پوشاندن، غذا دادن و بازی کردن با کودک حضور داشته باشد تا شما نیز در کنار نقش مادری، نقش همسری را دوباره از سر بگیرید.
هر دو باید شیوه صحبت کردن اصولی با بچه را بیاموزید.
گمان نکنید بچه 2، 3 ساله شما که حرف زدن یاد گرفته مانند شما مفاهیم را درک میکند
. گاهی میگویید «مواظب باش!» «مهربان باش!» «بچه باادبی باش!» آخر او چه میفهمد شما چه میگویید؟!
تربیت کودکان در سنین 10 الی 12 سالگی
این کلامهای انتزاعی را بچههای 10، 12 ساله متوجه میشوند آن موقع باید به آنها بگویید شجاع باش و یا از این قبیل کلمات. با بچهها در این سن در همین حد که «این میزه بابا جون!» «این سیبه مامان» صحبت کنید.
در آموزش نکات تربیتی و نظم و غیره نیز اتاق را پر از کلمه نکنید و توضیح ندهید، خلاصه، قاطع و کوتاه حرف بزنید. اگر مثلا کودک شما که مانند طوطی هر حرفی را تکرار میکند، فحشی را یاد گرفت و تکرار کرد، نیازی به توضیح اینکه چرا گفتی و آی بیایید فلفل در دهانش بریزید و غیره نیست. کافی است او در دنیای خود که دنیای جلب توجه است، دریابد که گفتن این حرف به هیچ دردی نخورد و پدر و مادرم اعتنایی نکردند. وقتی فحش را میگوید، اصلا اعتنا نکنید و با همسرتان صحبت کنید.
کارهای بد کودک
برای هر کار بدی که میکند مثلا موهای مادرش را میکشد و یا صورت پدر را چنگ میزند، باید یک حرکت مشابه که گویای از دست دادن توجه والدین است، دریافت کند. به جای اینکه با شادی و خنده بگویید «آی موی مامانو نکش!» او را به روی زمین گذاشته و یا خودتان را عقب بکشید و بیاعتنا شوید. با این کار به بچه پیغام میدهید کارش خطا بوده و باعث شد که توجه و آغوش مادر را از دست بدهد. او هرگز بین ابراز علاقه و یا فریاد و جیغ شما تمایز قایل نیست، برایش اهمیتی ندارد شما چه میکنید. آنچه او درمییابد، آن است که در هر دو صورت توجه شما را جلب کرده است.
شاید حتی داد و فریادش – که شما را هراسان به سوی خود میکشاند- را برای جلب توجه شگرد موفقیتآمیزتری ببیند و هرگز این شگرد خوب را از یاد نخواهد برد.
برای تنبیه بچه سه ساله همانطور که قبلا هم گفته بودم کافی است بنشینید تا هم قد او شوید. انگشت اشاره را جلو بیاورید و قاطع و محکم (البته بدون لحن خشن) بگویید این کار قابل قبول نیست. اگر گریه کرد، بغلاش نکنید.
فقط همان دستتان را به او بدهید. بگذارید از برق چشمان شما و نوع نگاهتان بهفمد که کار بدی کرده و مثلا هول دادن و کتک زدن دیگران کار بدی است. بزرگتر که شد باید به ازای هر سال از سناش یک دقیقه او را محروم کنید و مثلا پس از 4 دقیقه (در چهار سالگی) به سراغاش بروید و بخواهید معذرتخواهی کند.
دکتر محمدولی سهامی/ فوقتخصص روانپزشکی کودکان